تفریح می تواند منجر به تفکر گردد، ادبیات فولکلور مثل ترمه مادربزرگ است

به گزارش وبلاگ آموزشی و فنی، خبرنگاران ؛ سمیه سیدیان- داستان ها، هیچانه ها و افسانه هایی که نسل به نسل و سینه به سینه نقل و بازگویی شده، در حافظه و خاطره نویسندگان زیادی جا خوش نموده است؛ امروز به رسم امانتداری، نویسندگان خوب کشور، آن ها را بازنویسی می نمایند؛ قصه هایی که بسیاری، آن ها را از زبان نیاکان خود شنیده اند. مجموعه چهارجلدی هیچانه ها با نام های آن، مان، نباران، بارون میاد شرشر، هاجستم و واجستم و اتل متل و بزغاله ها اثر افسانه موسوی گرمارودی این رسالت را بر دوش گرفته است. وی دکترای زبان و ادبیات فارسی دارد، برای بچه ها و نوجوانان می نویسد؛ و البته سردبیر مجله رشد نوآموز نیز هست. در کارنامه فعالیت های ایشان جوایز متعددی ازجمله جایزه کتاب سال رضوی، کتاب سال جشنواره شهید حبیب غنی پور، دیپلم افتخار جشنواره مطبوعات کانون پرورش فکری بچه ها و نوجوانان و ... دیده می گردد. بعضی از آثار این نویسنده عبارتند از: دائرة المعارف پیامبران، مجموعه مردم شهر عجیب، مجموعه هفت جلدی یک دانه (هیچانه ها)، همراه خاتون کبریا، مهربان تر از باران، آقای آدم، آقای پلنگ، کمی پرآب، کمی کم آب و ... . به بهانه انتشار مجموعه هیچانه ها از نشر محراب قلم با افسانه موسوی گرمارودی به گفت وگو نشسته ایم.

تفریح می تواند منجر به تفکر گردد، ادبیات فولکلور مثل ترمه مادربزرگ است

هیچانه به نوعی شعری نیست که معنا و مفهوم خاصی در نظر نویسنده و شاعر داشته باشد؛ اما خوش آوایی و دلنشینی کلام را به کودک منتقل می نماید. همین طور قافیه هایی متناسب با لذت آهنگین کلام را بچشند. شما به این تعریف نکات دیگری را اضافه می کنید؟

با احترام، مسئله این است که من با این مجموعه در پی تکمیل مفهوم هیچانه ها نبوده ام. تنها از هیچانه ها -که در اذهان گذشته و امروز صندلی خاصی دارند- بهره برده ام. سعی نموده ام از پس آن خیال ها مفاهیم ارزنده زندگی را بیرون بکشم و به مخاطبانم نشان بدهم که می توان با خیال، بازی های فکری خوبی انجام داد و به همین دلیل در سرانجام از آن ها می پرسم این داستان من است؛ شما چه داستانی می توانید از دل این هیچانه بیرون بکشید؟ درواقع این مجموعه بهانه ای است برای تفکر بیشتر؛ برای ورود به زندگی و برای نشان دادن مهربانی ها و دوستداری ها .

هیچانه ها معمولا به قصد تفریح و لذت سروده و یا نوشته می شده . آیا در این گونه شعر جنبه تعلیمی و آموزشی را -که بسیاری خانواده ها در نظر دارند- برای خردسال و کودک هم مورد توجه هست یا نه؟

هیچانه شاکله ای خیالی است که چهارچوب مشخصی ندارد. به همین دلیل به فکر و روح کودک نزدیک تر است. از آن جایی که فکر کودک از لغات متعدد خالی است، اگر دقت کنیم همه آن ها در بازی های خود تجربه ساخت یک زبان من درآوردی را دارند. هیچانه گاه به این فرم بسیار نزدیک می گردد؛ چیزی که کودک در ساختار فکری خود به آن احتیاجمند است و حتی گاه خود می سازد.

پس توقع تعلیم و آموزش از هیچانه به شکل خام آن توقع زیادی است؛ چون پایه آن بر این اساس نیست. هیچانه ها حکم تفریح را دارند. تفریح می تواند منجر به تفکر بگردد؛ اما هیچانه تفریح است که کودک را به تخیل می رساند و از مرز تخیل فراتر نمی برد.

جهانی بچه ها همگام با ادبیات جهان رو به جلو گام برمی دارد. چه احتیاجی به بازخوانی داستان های قدیمی و یا ادبیات فولکلور احساس می گردد و در پی آن ادبیات هیچانه مطرح می گردد؟

به یقین در همه جای جهان احتیاج به ادبیات فولکلور احساس می گردد؛ چون به نوعی بازگشت به فرهنگ و میراث گذشته است. بچه ها ما این احتیاج را احساس نمی نمایند. بزرگ ترها باید برای انتقال فرهنگ به این مهم توجه داشته باشند. ادبیات فولکلور مثل ترمه مادربزرگ است؛ حفظ و نگه داری آن و دست به دست کردنش برای نسل بعد به نوعی وظیفه همگانی است؛ وگرنه رومیزی های زیباتر (بخوانید داستان های دل انگیزتر و کارآمدتری) در هر خانه پیدا می گردد.

هیچانه ها دسته ای از ادبیات کودک به شمار می فرایند که در گذر زمان نه ارزش خود را از دست داده اند و نه به فراموشی سپرده شده اند و همیشه لذت بخش و شادی آفرین بوده اند. به راستی اسباب ماندگاری آن ها در چیست که این گونه جاودانه شده اند و هرگز کهنگی ای در آن ها حس نمی گردد و با همه نسل ها و سنین مختلف ارتباط برقرار می نمایند؟

یکی از ویژگی های هیچانه ها سرشاربودنشان از زندگی است. ما با خواندن هریک از هیچانه ها زندگی را مرور می کنیم. با بالا و پایین پریدن ها، با دوشیدن شیر، با باران، با بپربپرکردن ها و جستن ها، با ...؛ چه علتی بهتر از این اشتراکات که باعث گردد ماندگار و ماندگارتر شوند؟

هیچانه ها -چه داستان و چه شعر- بنیادی ترین و ابتدایی ترین ویژگی های شعر کودک را -که در سازه های زبان و موسیقی نهفته است- به همراه دارند؛ چراکه برترین شیوه ارتباط زبانی با مخاطب خردسال، بهره گیری از موسیقی است. پس می توان گفت به خاطر لحن آهنگین این اشعار و متن ها ارتباط خردسال با آن ها بیش از متون دیگر است؟

مسلما فقط لحن نیست. بازی کلامی، بی قاعدگی، همراهی آن ها با متل ها، همراهی بزرگ ترها برای ارائه آن ها، همه و همه دست به دست هم می دهند و این حس را در بچه ها ایجاد می نمایند. بچه ها هیچانه را ساخته خود و هم سو با فکر خود می یابند؛ پس به آن دل می بندند و فرامی گیرند.

از نظر شما -که سال هاست در حوزه ادبیات کودک و هیچانه ها فعالیت می کنید- واقعا هیچانه ها الفبای شعر کودک هستند؟

از این تقسیم بندی های فرضی داریم؛ ولی هنوز به نظریه تبدیل نشده اند. من نمی گویم الفبای شعرند. مسلما در اتفاقی مثل شعر آن هم از نوع بچه هاه آن تجربه گذشته شاعران به جهات مختلف برای ما باقی نمانده است. وقتی در گذشته به جهت شرایط خاص و محدودیت چاپ و علل مختلف دیگر تنها کتاب هایی بازنویسی دستی می شده اند که احتیاج نسل های بعد از خود به حساب می آمده اند. به یقین اشعار زیادی با موضوعیت کودک برایمان باقی نمانده که بتوانیم این نظریه را به طور قطع بیان کنیم. شاید هیچانه زیرشاخه ای از اشعار بچه هاه بوده است. به هر حال فرقی نمی نماید؛ حتما هردو در ریشه متفق و مشترکند.

نگاه خود شما زمان نوشتن این مجموعه به چه صورت بوده است؟

بهانه من برای نوشتن این مجموعه آشنایی فکر بچه ها با هیچانه ها بود. بازی کلامی و ریتم و آشنایی آن با مخاطبان باعث می گردد نویسنده راحت تر مخاطبش را با مضامین و محتواهای مد نظرش نزدیک کند. مجموعه هفت جلدی حاضر با این نگاه و برای توجه دادن بچه هامان به تفکر، اخلاق، مهربانی، یاری به یکدیگر و آداب اولیه زندگی نوشته شد. با این امید که مورد توجه مخاطبانش هم قرار بگیرد.

منبع: ایبنا - خبرگزاری کتاب ایران

به "تفریح می تواند منجر به تفکر گردد، ادبیات فولکلور مثل ترمه مادربزرگ است" امتیاز دهید

امتیاز دهید:

دیدگاه های مرتبط با "تفریح می تواند منجر به تفکر گردد، ادبیات فولکلور مثل ترمه مادربزرگ است"

* نظرتان را در مورد این مقاله با ما درمیان بگذارید