همسرکشی به دلیل تصمیم زن برای جدایی

به گزارش وبلاگ آموزشی و فنی، مردی که به خاطر تصمیم همسرش برای جدایی، او را به قتل رسانده است، به زودی در دادگاه کیفری استان تهران پای میز محاکمه می رود.

همسرکشی به دلیل تصمیم زن برای جدایی

به گزارش شرق، این مرد یک سال قبل با مراجعه به کلانتری اعتراف کرد همسرش را کشته است. او به مأموران گفت: آن قدر از دست همسرم عصبانی شدم که سرش را در آب فرو بردم و او را خفه کردم.

مأموران با توجه به این اعتراف به خانه مرد جوان رفتند و جسد همسر او به نام لاله را پیدا کردند. دور گردن مقتول شالی صورتی رنگ پیچیده شده و سرش داخل یک ظرف آب بود. شرایط جسد نشان می داد او دچار خفگی شده است. با انتقال جسد به پزشکی قانونی تحقیقات در این زمینه شروع شد.

متهم به نام نیما به مأموران گفت: من سال ها بود که با لاله ازدواج نموده بودم و زندگی خوبی با هم داشتیم. البته من بیمار بودم و به خاطر بیماری عصبی ای که داشتم چند بار در بیمارستان بستری شدم. ما تازه خانه خریده بودیم و هنوز خانه کابینت نداشت، یک نفر را آوردم که برای خانه کابینت درست کند. بعد از اینکه کابینت ها نصب شد، من متوجه شدم همسرم با فردی رابطه دارد. به او گفتم چرا به من خیانت می کنی. اول زیر بار نرفت و من را متهم به شکاک بودن کرد، اما من اطمینان داشتم او با کسی رابطه دارد؛ چون تلفنش همواره اشغال بود. هر بار که زنگ می زدم می گفت با مادر یا خواهرش صحبت می نماید، درحالی که من ماجرا را از باجناقم پیگیر شدم و فهمیدم که این طور نیست. باجناقم هم در جریان بود که ما چه مسئله ای داریم، اما نتوانست مشکل را حل نماید.

متهم در ادامه گفت: روز حادثه سرزده به خانه رفتم. همسرم دستپاچه شد. او تلفن همراهش را برداشت و همه پیغام هایش را پاک کرد. وقتی از او پرسیدم چه کسی پیغام داده بود که هول کردی دوباره انکار کرد. تلفنش مدام زنگ می زد و همسرم ریجکت می کرد. فهمیدم اتفاقی افتاده است. گوشی را به زور از او گرفتم و گفتم باید به من بگوید که چه اتفاقی افتاده است. او هیچ چیز نگفت. من به همسرم گفتم لیاقت ما این نیست که با خیانت زندگی کنیم. به همین دلیل هم تلفن کسی را که به همسرم زنگ می زد برداشتم و خودم به آن فرد تلفن کردم. متوجه شدم شخصی که با همسرم در ارتباط است همان مرد کابینت فروش است.

متهم ادامه داد: به همسرم گفتم اگر من را دوست ندارد طلاق بگیرد. یک دفعه او حرف هایی زد که شوکه شدم. همسرم در چشمان من نگاه کرد و گفت مدت هاست دیگر من را دوست ندارد و فقط تحملم می نماید. او با ناراحتی تمام گفت مدت هاست تصمیم گرفته از من جدا گردد، اما جرئت بیانش را نداشته است و حالا می خواهد جدا گردد و هر شرطی که من بگذارم قبول می نماید. خیلی ناراحت شدم، به همسرم گفتم اگر من را دوست نداشت باید همان اول می گفت و نباید به من خیانت می کرد. آن قدر از این موضوع ناراحت شدم که نتوانستم حرف هایش را هضم کنم.

او می گفت، چون من مریض هستم، نمی تواند همواره از یک مریض نگهداری کند و همواره سختی زیادی به خاطر زندگی با من می کشد و به همین دلیل هم خیانت نموده است. حرف هایش مثل آوار روی سرم خراب شد. نمی دانم چه شد که کنترل خودم را از دست دادم. شالی را که سر همسرم بود، دور گردنش پیچیدم و بعد هم سرش را داخل سطل آبی که آنجا بود فرو کردم و نگه داشتم. با اینکه او دست و پا می زد و تقلا می کرد که خودش را نجات دهد، اما من جلویش را گرفتم و آن قدر او را نگه داشتم تا سیاه شد.

این مرد شرح داد: در یک لحظه وقتی به خودم آمدم سعی کردم زنم را احیا کنم. هرچه سینه اش را فشار دادم و قلبش را ماساژ دادم فایده ای نداشت و او فوت شد. بلافاصله از کارم پشیمان شدم. لاله می گفت من را دوست ندارد. آن قدر سرد و آرام این حرف را زد که من عصبانی شدم، اما خودم لاله را خیلی دوست داشتم. چند بار با او صحبت کردم و گفتم می دانم ممکن است یک لحظه دلش لرزیده باشد، اما من او را می بخشم و دیگر به این رفتارش ادامه ندهد، اما لاله دیگر نمی خواست با من حرف بزند و گفت تصمیم دارد خانه را ترک کند. تصور خانه بدون لاله برایم غیرممکن بود.

با توجه به اینکه متهم ادعا نموده بود دچار بیماری روانی است، سلامت روان او مورد آنالیز نهاده شد و از پزشکی که او را تحت نظر داشت نیز تحقیقاتی به عمل آمد. هرچند مشکل روحی و روانی او مورد تأیید نهاده شد، اما پزشکی قانونی بیان کرد نیما مسئول اعمال خودش است و بیماری روانی او مانع کیفر او نیست.

به این ترتیب، متهم برای بازسازی صحنه جرم به محل حادثه برده شد. او یک بار دیگر آنچه را رخ داده بود، شرح داد و گفت: من از کاری که کردم خیلی پشیمان هستم. من و همسرم همدیگر را بسیار دوست داشتیم و زندگی خوبی با هم داشتیم. حتی حاضر شدم از خیانت او بگذرم، اما همسرم از کارش پشیمان نبود و به من گفت حاضر نیست به این زندگی ادامه دهد.

متهم گفت: همین حالا هم جهان برای من تمام شده است. دوست ندارم دیگر زندگی کنم و مرگ برای من راحت تر از این زندگی است. هر مجازاتی که اولیای دم برایم در نظر بگیرند حاضرم قبول کنم. کاش به جای همسرم خودم را می کشتم تا از یاد خیانتی که به من شده بود، بیرون بیایم و به این زندگی سرانجام دهم.

با تکمیل تحقیقات و صدور کیفرخواست پرونده برای رسیدگی به دادگاه کیفری استان تهران ارسال شد.

منبع: فرارو

به "همسرکشی به دلیل تصمیم زن برای جدایی" امتیاز دهید

امتیاز دهید:

دیدگاه های مرتبط با "همسرکشی به دلیل تصمیم زن برای جدایی"

* نظرتان را در مورد این مقاله با ما درمیان بگذارید